«هفتاد کشیش یخی» برگزیده جایزه کتاب سال شعر ایران شد
فرهنگي
بزرگنمايي:
خبر یزد - در آیین پایانی چهاردهمین دوره جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران»، وطندوستی جایزههای خصوصی تحسین شد.
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از دبیرخانه جایزه کتاب سال شعر ایران به انتخاب «خبرنگاران» ، آیین پایانی چهاردهمین دورهی این جایزه بعدازظهر دوشنبه پنجم آبانماه جاری با حضور اعضای هیات داوران جایزه در مرکز فرهنگی شهر کتاب ، بهصورت برخط برگزار شد.
در ابتدای این مراسم که سایه اقتصادینیا، سمانه نائینی، پوریا سوری، محمد آسیابانی، مسعود شهریاری و مهرداد اسکویی، از اعضای هیات داوران بخشهای جایزه حضور داشتند، علیرضا بهرامی – دبیر جایزه – در سخنانی با اشاره به تاثیر شیوع ویروس کرونا در فعالیتهای جمعی، گفت: اهالی فرهنگ و هنر، ازجمله جایزههای بخش خصوصی، با دغدغههای فرهنگی خود، وطندوستانهترین رفتار را در این شرایط از خود بروز دادهاند.
وی تاکید کرد: امیدوارم جایزههای بخش دولتی نیز در روزگار باقیمانده بتوانند رفتار وطنگرایانهای از خود بروز دهند.
بهرامی در ادامه با تشکر از هیات داوران این جایزه که همواره بدون هیچ چشمداشتی و بدون آنکه هزینهای بر جامعه و کشور تحمیل کنند، با نبض جامعهی خود همراه بودهاند، گفت: در آستانهی 95سالگی دکتر «محمدعلی اسلامی ندوشن» این افتخار را داریم که در بخش "یک عمر فعالیت شعری و ادبی" از خدمات این استاد پرتلاش و خدوم تجلیل کنیم.
وی سپس پیام دکتر «علیاصغر دادبه» را خواند که در آن آمده بود:
«استاد اسلامی ندوشن، بزرگمردی است که اگر لحظاتی خود را از یاد برده باشد، هیچگاه ایران را از یاد نبرده است. استاد اسلامی ندوشن یک عمر برای ایران و برای اعتلای فرهنگ انسانی- الهی ایران صادقانه سخن گفت، نوشت و آموزش داد. اگر از ویژگیهای روشنفکر، آیندهنگری و پیشبینی است، استاد اسلامی ندوشن به گواه آثارش، روشنفکری روشنرای و آیندهنگر است. از سخنان استاد اسلامی ندوشن است که گفته است: پس از آشنایی با آثار حماسی جهان، مثل ایلیاد و اودیسه، به ارزش شاهنامه بیشتر پی بردم و دانستم شاهنامه از هرجهت بر دیگر آثار همانندش برتری دارد».
در ادامه، سایه اقتصادینیا بخشهایی از مقالهی «کامیار عابدی» را که دربارهی اسلامی ندوشن شاعر نوشته شده و قرار است چندی دیگر در کتاب یادنامهی استاد منتشر شود، برای حاضران و مخاطبان خواند.
در بخشهایی از این مقاله، با بررسی سه دفتر شعر اسلامی ندوشن با نامهای گناه (1329)، چشمه (1335) و بهار در پاییز (1384)، آمده است:
« شعرهای دو دفتر گناه و چشمه، نتیجهی موقعیتی تاریخی در شعر فارسی است که در آن، سنتهای ادبی، به شتاب، جای خود را به نشانهها و شکلهای نو میداد. در دو دفتر گناه و چشمه، سه بُنمایهی اصلی حضوری گسترده دارد. نخستین بُنمایه، حضور جسمانی معشوق است. در این حضور جسمانی، تأثیر سنّتهای ادبی اندک است. با توجه به تأثیر شعر فرنگی، بهویژه، سرودههای شارل بودلر (1821ـ1867 م) تنستایی و کامستایی به جامهی ایهام یا ایهام در نمیآید. این موضوع در دههی 1330 در شعرهای فروغ فرخزاد (1313 ـ 1345) و نصرت رحمانی (1306 ـ 1379) تداوم یافت و در دههی بعد، به سرودههای یدالله رؤیایی هم کشیده شد. دومین بنمایهی اصلی در شعرهای او، جز «گناه» نیست. زیرا حضور چیرهی سنتها در ذهن یک عاشق بیپروا سبب میشود که به جای «عشق ورزیدن»، از «گناه کردن» یاد کند. سومین بنمایهی محوری، بهویژه در دفتر گناه، «وداع» است. یعنی حاصل ذهنیتی که عشق را با گناه برابر میگیرد و میداند، جز بدرود نیست. حضور سه بُنمایهی تنستایی، گناه و وداع، حضور بُنمایههای دیگر را در سرودههای آغازین اسلامی ندوشن کمرنگ میکند. با اینهمه، باید توجه داشت که در لابهلای شعرها، دو موقعیت اضطراب و استواری پابهپای هم پیش میآیند. در گناه و چشمه، شاعر گاه از عناصر کهن یا متروک زبانی بهره میبرد. اما این نمونهها گسترده نیست. در واقع، تکیهی اصلی بر شکلهای معتدل از زبان ادبی عصر است. گوینده در این راه، گاه حتی جانب فارسیگرایی و فارسیگرایان را میگیرد.
در قلمرو تصویر و خیال شعری نیز سرودههای دو دفتر مورد اشاره، به نسبت زمان و حتی بعدها، جنبهی نوآورانهی خود را حفظ میکند. به لحاظ موسیقی هم بهرهگیری عمده از وزنهای آزموده در شعر کهن فارسی است.
در مجموع، توانایی ادبی و پی رنگ تاریخی، دو دفتر گناه و چشمه را به دفترهایی پرتمایز از بسیاری دفترهای گویندگان آن عصر تبدیل میکند و سطرها و شعرهایی از این دفترها را به ثبت در تاریخ ادبیات فارسی میسپارد.
اسلامی ندوشن پس از این دوره، از شعر گویی دور شد و به نثرنویسی پرداخت. او حتی این نکته را در یادداشتی اعلام کرد. در واقع، به نظر میآید که گویندهی گناه، میان رومانتیسیسم شعر و واقعگرایی نثر، دامان این یک را گرفت و از آن یک صرفنظر کرد. اما وی، حدود نیم قرن بعد، پیمان خویش را شکست. حاصل این پیمانشکنی، هفتاد و هفت رباعی است. با اینهمه، شاعر در مقدمهی مجموعهی رباعیهایش، هنوز با نوعی دودلی به شعرگویی خود مینگرد.
در «بهار در پاییز» نیز سه بُنمایهی محوری به چشم میآید. نخستین آنها یاد میهن است. میهن در این رباعیها هیئتی انسانی دارد و زنده است: «دُخت پریوار» است و «به هزار جلوه در کار» میآید. در «زلف خویش تابی دارد» و در همان حال، در «نهاد خود، معمایی». با او چون یک معشوق میتوان راز و نیاز کرد: «چون آب روان، رونده در جوی توام». بنمایهی دوم، چون گذشته، نوسان میان اضطراب و استواری، یا بیم و امید است: یعنی در لحظههایی، اعتقاد راوی آن است که «نجات نیست در ساحل پست» و حاصل تجربههای متعدد دورهی خود را چنین بر میشمارد: «اندر طمع شکار در دام شدیم» و «هم چشم به در ماند و کس از ره نرسید». اما در همان حال، به خویش نهیب میزند که «کی گفت عروس مُلک، نازا باشد» و با تکیه بر امیدهایی اسطورهای به آینده دیده میدوزد: «حکم است که روز دیگر آید روزی»، «تا آید آنکه عالم آرا باشد» و «ناگاه کجا زِ نا کجایی برسد». بااینهمه، در سومین بنمایهی محوری، به تعبیر فردوسی، یاد «مُصیبت پیری و نیستی»، تومار سخن را در هم میپیچد و کلام را به فرجام میرساند: «پتیارهی پیری از کران میآید»، «چون پیر شوی مخواه تا دیر شوی»، «هم خوبتر از مرگ، دلآویزی نیست».»
-
سه شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۲:۲۲
-
۶۹ بازديد
-
-
خبر یزد
لینک کوتاه:
https://www.khabareyazd.ir/Fa/News/154450/