خبر یزد
در گفت‌وگوی جانباز ابرکوهی با ایسنا روایت شد؛
ماجرای داوطلب شدن ابرکوهی‌ها برای گشودن معبر مین عملیات رمضان
يکشنبه 1 ارديبهشت 1398 - 05:35:23
خبر یزد - شب عملیات رمضان، معبری که توسط گروه تخریب آماده شده بود را گم‌ کردیم، به همین دلیل نیز من به همراه 22 ابرکوهی دیگر برای گشودن معبری جدید در میدان مین، داوطلب شدیم... در حالی که ما را داخل یک دستگاه بی.ام.پی گذاشته بودند، به‌ جای بازگرداندن به عقب، اشتباهاً به سمت دشمن بردند...
به بهانه میلاد باسعادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) که به عنوان روز گرامیداشت مقام جانباز نامگذاری شده است، سراغ «علی مهدی‌پور» جانباز 55 ساله‌ی ابرکوهی رفتیم تا خاطراتش را از آن دوران برایمان نقل کند.
او از اولین نفراتی بوده که در سال 59 جهت گذراندن دوره‌های آموزشی بسیج از ابرکوه به شهرستان آباده و سپس شیراز رفته و بعد از طی کردن مراحل گزینش، در فروردین سال 60 به همراه چند نفر دیگر، جهت تشکیل سپاه، به ابرکوه بازمی‌گردد.
تحریک قومیت‌های مختلف علیه حکومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی توسط حزب دموکرات و منافقین و ضدانقلاب از اولین اقدامات علیه نظام و قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی از سوی عراق بود و یکی از مهمترین کانون‌های این حوادث که به درازا هم کشید، کردستان و آذربایجان غربی بود.
مهدی‌پور که در سال 60 به ‌عنوان پاسدار به منطقه مریوان اعزام شده بود، در مورد حوادث آن سالها به خبرنگار ایسنا – منطقه یزد، می‌گوید: جبهه‌ی مریوان در واقع مبارزه با منافقین از یک سو و مقابله با تحریکات عراق ار سویی دیگر بود.
وی ادامه می‌دهد: دو ماه از ختم قائله مریوان و بازگشتم به ابرکوه می‌گذشت که حضرت امام(ره) فرمان شکستن حصر آبادان را صادر کردند، لذا عازم منطقه شدم.
مهدی‌پور عملیات ثامن‌الائمه(ع) برای شکستن حصر آبادان را اولین عملیات گسترده‌ با مشارکت ارتش، سپاه و بسیج علیه دشمن می‌داند که در نیمه‌شب پنجم مهرماه سال 60 از سه جهت ‌ آغاز شد.
وی می‌گوید: شدت آتش دشمن بر منطقه بسیار گسترده و سنگین بود و همه نوع سلاح سبک و نیمه سنگین به سمت نیروهای ایرانی شکلیک می‌شد ولی مصمم به سمت خاک‌ریزهای دشمن می‌رفتیم تا این که با اصابت یک ترکش از ناحیه کمر مجروح شدم.
این جانباز ابرکوهی ضمن اشاره به شهادت و مجروحیت بسیاری از رزمنده‌های همراهش، خاطرنشان می‌کند: به علت خونریزی زیاد مرتب بی‌هوش می‌شدم و این وضعیت تا عصر روز بعد که عملیات به پیروزی رسید، ادامه داشت و من در بین سایر شهدا و مجروحان در بیابان بر زمین افتاده بودم.
وی اضافه می‌کند: رزمنده‌ها که پس از پیروزی برای جمع‌آوری اجساد شهدا و کمک به مجروحان آمده بودند، من را به بیمارستان طالقانی آبادان و سپس به شیراز انتقال دادند.
مهدی‌پور می‌گوید: بعد از دوران نقاهت، مجدداً در سال 61 برای شرکت در عملیات رمضان به جبهه رفتم که در این عملیات نیز پیش از رسیدن به خاک‌ریز دشمن، از ناحیه هر دو پا مجروح شدم.
وی در این خصوص با بیان این که عراقی‌ها برای کند کردن و جلوگیری از عملیات رزمندگان اسلام، انواع مین‌ها و تله‌های انفجاری را تا چند متر جلوتر از خاک‌ریزهای خود می‌کاشتند، عنوان می‌کند: به همین دلیل نیز گروه‌های تخریب قبل از عملیات نسبت به باز کردن معبر در منطقه اقدام می‌کردند ولی در شب عملیات به هر علتی معبر را گم کردیم لذا من به ‌اتفاق 22 نفر دیگر از بچه‌های ابرکوه برای گشودن معبری جدید، داوطلب و وارد میدان مین شدیم.
مهدی‌پور اظهار می‌کند: پس از کمی پیشروی، ناگهان یک مین در زیر پای چپم منفجر شد و هم‌زمان یک گلوله خمپاره یا توپ هم کنار من به زمین خورد و چند ترکش نیز به ‌پای راستم اصابت کرد.
وی ادامه می‌دهد: آن شب به‌ سختی من و سایر مجروحان را به عقب بازگرداندند چرا که در حالی که ما را داخل یک دستگاه بی.ام.پی گذاشته بودند، به‌ جای بازگرداندن به عقب، اشتباهاً به سمت دشمن بردند.
وی می‌گوید: من در ماشین فقط تکان‌های شدید و افتادن به این‌طرف و آن‌طرف را احساس می‌کردم اما نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است و بعد از دو روز چشم‌هایم را که باز کردم، دیدم بالای سرم روی تابلو، نام بیمارستان امین اصفهان و تاریخ مجروحیتم درج شده است.
این جانباز ابرکوهی در مورد ماجرای آن شب، اظهار می‌کند: از سایر بچه‌ها شنیدم که آن شب راننده وقتی متوجه اشتباه بودن مسیر می‌شود، به هر طریق تلاش می‌کند که به سمت نیروهای خودی برگردد و تکان‌های شدید در ماشین هم به همین علت بوده است.
مهدی‌پور پس از این مجروحیت شدید دیگر قادر به حضور در عملیات‌ها نشد ولی همچنان در جبهه‌ها به انجام امور ستادی مشغول شد.
انتهای پیام

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/84922/ماجرای-داوطلب-شدن-ابرکوهی‌ها-برای-گشودن-معبر-مین-عملیات-رمضان
بستن   چاپ